چرا مرمت اثرهنری لازم است؟
مرمتگران امروزه در سطوح متفاوتی تقسیم بندی میگردند. تکنسین ها و طراحان شیوه مرمت و محققین ازمایشگاهی همگی بدون درک درست از فیزیک و شیمی و تصویر برداری و هنر امکان ارائه خدمات درست و رضایت بخش به مخاطبان خود ندارند. با رشد اقتصاد هنر انتظارات دست اندر کاران در این حوزه بیشتر شده ونیازمند ارائه اطلاعات دقیقی از اثر هنری و بررسی تجارب دیگران در قالب دید گاهی علمی هستیم.
نقاشیها به محض اینکه نقاش، کشیدن آنها را تمام میکند، شروع به تغییر میکنند. تاثیرات پیری طبیعی، نور، گرما و رطوبت، آسیبهای تصادفی وتوجهات بعضا لازم و اکثرا ناخوشایند صاحبان، مجموعهدارها و مرمتگران همگی به تدریج به نقاشی آسیب میرسانند.
پیر شدن طبیعی در ذات مواد نقاشی است. پیگمنتها محو میشوند و تغییر رنگ میدهند، ویژگیهای واسط رنگ تغییر میکند و رنگ را شفافتر نشان میدهد، الگوهای ترکخوردگی (شبکهی ترکها) با خشک شدن رنگ گسترش مییابند و منقبض میشوند و با پایه (زیر سازی) حرکت میکنند. برخی از این تغییرات مشهود هستند و برخی نامحسوسند. در حقیقت محو شدن پیگمنتّها پدیدهای متداول است.
مفهوم مرمت همواره به نوعی مبهم بوده است، زیرا مرمت به معنای بازگرداندن نقاشی به حالت اولیهی آن است – کاری که انجام آن به واقع قابل ادعا نیست. در گذشته، «مرمت» اصطلاحی بود که شامل تمام انواع تعمیرات نقاشیهای آسیب دیده میشد – تعمیر پنلهای شکسته و بومهای پاره شده، تعمیر رنگ پوسته پوسته شده، تمیز کردن جلای آرایهی رنگ زرد، پر کردن حفرهها و روتوش کردن قطعات از بین رفته. این کار به فعالیتی تبدیل شد که تا زمانی که به وضوح بسیار بیش از حد انجام نشده بود، مورد سرزنش قرار نگرفته بود –تا وقتی که به نظر میرسید رنگ اولیهی نقاشی زدوده شده است، اما با گذشت زمان روتوش کردن بخشهای از دست رفته به رنگ کردن مجدد و کامل نقاشی تبدیل شد و ترکیببندیها کاملا تغییر کردند تا مناسب نظرات و سلیقهی معاصر شوند این دست کاری های سود جویانه در گذشته مرمت نامیده شده.
امروزه، تاکید روی حفاظت است، حفظ و حراست از نقاشیها به روشهایی که لزوما شامل مداخلهی فعالانه نیستند. این روش در ادامه با جزئیات بیشتری توصیف میشود. هدف اصلی دپارتمان حفاظت گالری، پیشگیری از تخریب و نابودی است؛ به عبارت دیگر حفظ وضعیت موجود. بیشتر کار این بخش روتین است و اغلب مورد توجه قرار نمیگیرد، اما با این حال بسیار حیاتی است.
اصالت سنجی اثر هنری چیست؟
در نظام جامعه مدرن، میراث فرهنگی در جایگاه تفویض قدرت ایستادهاند، علاوه بر اینکه هنر و شی هنری نیز نشانگر میزان سرمایه فرهنگی و مایه مباهات آیندگان است تا بتوانند از این طریق اصالت خود را دریابند. اما اثری که فاقد شناسنامه است چگونه میتواند اصالت خود را بیان کند؟ چگونه اصل و جعل بودن آن برای خریدار، مجموعهدار و موزه باید روشن شود؟
کاغذ خرید گالری و گواهی کارشناسان هرچند برای اثر هنری لازم است اما کافی نیست، برای دریافت اصالت اثر هنری باید اقدام به تهیه شناسنامه متکی بر مستندنگاری با ابزارهای پیشرفتهای مانند عکاسی Xray، UV، IR و میکرو گرافی
کرد. بنابراین در آتلیه مرمت و اصالتسنجی آوام با تکیه بر تجربه، تکیه بر علم و تجهیزات پیشرفته در حوزه اصالتسنجی ما به توانی دستیافتهایم که درمیتوانیم بخشی از این خلاء را پوشش دهیم.
در آتلیه مرمت و اصالتسنجی آوام یک اثر هنری در بدو ورود کدگذاری شده و از تمام مراحل مرمت و اصالتسنجی آن شناسنامه تصویری تهیه میگردد. این شناسنامه داری کد هَش (Hash) نیز میباشد که علاوه بر کد فیزیکی در شبکه نرم افزاری نیز ذخیره گشته و اطلاعات مربوط به آن در یک دیتا بیس کلی قرار میگیرد و اطلاعات آن غیر قابل مخدوش کردن، تغییر و جعل است. همچنین آتلیه آوام از جمله منابعی است که قابلیت ثبت اثر در شبکه بلاک چین (Block chain) را دارا میباشد، با ثبت اثر هنری در بلاک چِین این اثر قابلیت ردیابی کامل دارد و امکان جعل آن منتفی است.
در آتلیه آوام همچنین تمام نمونهبرداریها و مستندات فیزیکی اثر آرشیو شده و همراه تصویربرداریها به صورت یک پرونده موجود میباشد که منبعی برای خرید اثر و استعلام اصالت آن به حساب میآید.
تصویربرداری تخصصی
تصویربرداری تخصصی در حوزه مرمت آثار و ابینه مورد استفادههای بسیاری دارد. این نوع تصویربرداری که زیر مجموعه تصویربرداری علمی است با استفاده از پرتوهای نور مرئی و همچنین نامرئی به لایههای مختلف اثر هنری نفوذ کرده و تصاویری از میزان و شدت آسیبهای احتمالی به همراه اطلاعاتی مفید از قطعات الحاقی، دستکاریها، مراحل و جنس رنگگذاری به ما میدهد. همچنین مجموعه این تصویرها امکانی ویژه جهت مستندنگاری آثار به دست ما میدهد که به واسطه آن راه را بر جعل آثار هنری میبندد و جزئیات ثبت شده توسط انواع تصویربرداریهای تخصصی در روند مستندنگاری موجب ثبت جزئی یگانه از اثر میشود که قابل تکرار و کپی برداری نیست.
در مورد این نوع تصویر برداری باید توجه شود که این کار با استفاده از فیلترهای نرمافزاری تفاوت بسیار دارد و برای به دست آوردن اطلاعات دقیق و درست اهمیتی ندارد که ماهیت فرمی آن به این نوع تصویربرداریها شبیه باشد بلکه مهم این است که این نوع تصویربرداری واقعا و به صورت حرفهای و با استفاده از تجهیزات مناسب و اختصاصی انجام گردد تا اطلاعات مورد نیاز مرمتگر و اصالتسنج را به دست آورد این اطلاعات علاوه بر کمک به روند ارائه طرح مرمتی و تشخیص اصالت اثر برای هنرمندان و مجموعهداران امکانی را فراهم میاورد که با تهیه شناسنامه تصویری اثر خود را ثبت نموده و غیر قابل جعل و کپی گردانند که این امر به خصوص در جابه جایی و نمایشهای متعدد بسیار قابل تکیه و حائز اهمیت است.
آتلیه مرمت و اصالت سنجی آوام به انواع دستگاه های پیشرفته و بروز عکسبرداری و تصویربرداری علمی مجهز است.
- از جمله دستگاه تصویربرداری Xray جهت تصویربرداری از لایههای زیرین اثر و شناخت قطعات الحاقی و بررسی قطعاتی که از دید خارج هستند. امواج Xray با طول موج حدود ۱نانومتر امکان نفوذ زیادی در لایهها و اجسام دارند. استفاده این تکنیک آنچنان که در پزشکی متداول است برای درک اتفاقات در لایههای پنهان مورد استفاده قرار میگیرد. امروزه در صنعت، برای پیدا کردن شکافها و سستی جوشهای صنعتی لوله کشیهای نفت و گاز و در حوزهی مرمت و حفاظت از آثار هنری، برای بررسی استحکام لایهها و ارتباط آن با بستر و تکیه گاه نقاشی مورد استفاده قرار میگیرد.
- تصویربرداری بعدی عکاسی فرو سرخ یا مادون قرمز یا IR است تکنیک عکاسی مورد استفاده ما IRR است که با استفاده از دوربین دیجیتال مجهز به فیلتر عبور دهنده مادون قرمز انجام میگیرد. نور مادون قرمز نوعی موج الکترومغناطیسی است که طول موجی بلندتر از نور مرئی دارد و با چشم دیده نمیشود. اما ما هر روز با آن سروکار داریم و به شکل گرما آن را احساس میکنیم. در کار مرمت و اصالت سنجی از نور مادون قرمز برای دیدن لایههای زیرین کار استفاده میشود. این تصاویر به شکل سیاه و سفید هستند چرا که در آن طول موج رنگ وجود ندارد. عاملی که نفوذ پذیری موج مادون قرمز در لایه نقاشی را تعیین میکند میزان کربنی است که این موج را جذب میکند یا بازتاب میدهد. اگرچه ضخامت نقاشی، ترکیب شیمیایی آن، بیندر آبی یا روغنی داشتن پیگمنتها و فیلترها نیز بر روی نتیجه آزمایش تاثیر میگذارند. عکس برداری با مادون قرمز با تکنیکهای متفاوتی انجام میپذیرد. چه به طریق فیلترها و چه به طریق منابع پرتاب نوری.
- تصویر بردای دیگر عکاسی فرابنفش یا ماوراء بنفش یا UV است. در آتلیه آوام از دو روش UVF و UVR استفاده میشود که استفاده از فلورسنت یو وی و عکاسی از بازتابش نور فرا بنفش یا طول موجی اختصاصی است که تصویر حاصل از آن تنها با منبع نوری موجود در این آتلیه قابل تکرار است و در طول موجهای دیگر نتایج متفاوتی به بار خواهد آورد و به همین دلیل قابلیت کد گذاری اثر توسط این نوع عکاسی وجود دارد.
- نورفرابنفش یک موج الکترو مغناطیسی است با طول موج ۱۰ نانومتر تا ۴۰۰ نانومتر ، که کوتاهتر از طول موج نور مرئی است. بهترین طول موج برای کار مرمت ۳۶۰ نانومتر است. اما برای تصویربرداری و مستندنگاری میتوان طول موج استاندارد شخصی انتخاب نمود. امروزه تقریبا هر تحلیل نقاشی با آزمایش فرابنفش شروع میشود. چرا که یک روش سریع و ارزان است که اطلاعات خوبی به ما میدهد و کمک میکند تا قدم تحلیلی یا مرمتی بعدی را بهتر انتخاب کنیم. کشف پیگمنتها، تحرکات لایههای نقاشی و جلوگیری از کپی برداری اثر ، مهمترین امکان این تصویربرداری است.
- تصویربرداری میکروسکوپی عمل دیگری است که در آتلیه آوام بر روی اثر انجام میشود و با قدرت بزرگنمایی تا 500X امکان بررسی َتَرکها و لایههای رنگی را به مرمتگر میدهد. با نگاهی ساده به یک نمونهی کوچکِ رنگ از یک نقاشی زیرِ یک چشمیِ میکروسکوپ، میتوان اطلاعات بسیاری در مورد نقاشی بهدست آورد. از طریق چشمیِ یک میکروسکوپ، بهویژه میکروسکوپ استریویی که امکان سهبعدیکردنِ تصویر را به شما میدهد، پژوهشگر میتواند نگاه دقیقی به چگونگی چینش لایههای رنگ روی یک اثر هنری داشته باشد و بهویژه میتواند تشخیص دهد که رنگ بَعدتر روی اثر گذاشته شده است؛ میکروسکوپها برای دیدن تَرَکها هم مناسبند، تَرَکهایی که طی سالیان در نقاشیهای قدیمیتر ظاهر میشوند. تَرَک مانند اثر انگشتِ یک نقاشیِ قدیمی است: نقاشیهای مختلف از کشورهای مختلف، که در زمانهای مختلفی خلق شدهاند، دارای الگوهای تَرَکِ مختلفی هستند و بهوجودآوردنِ آنها در یک اثر جعلی بهطرزی باورنکردنی مشکل است. بنابراین دانشمندانِ هنر در زیر میکروسکوپ میتوانند تعیین کنند که آیا نقاشی دارای الگوی صحیحی از تَرَک هست یا خیر. اگر تَرَکها بهطور کامل از بین رفته یا الگوی نادرستی داشته باشند، دانشمندان میتوانند حدس بزنند که آن اثر جعلی است.
- روش بعدی عکاسی دیجیتال یا VIS است که در این روش با تاباندن نور مرئی تصویر ظاهری اثر ثبت میگردد و این نوع عکاسی در مراحل مختلف پروژه مرمتی به کرات تکرار میگردد.
انتشار کتاب دیدگاهی شفاف در مرمت آثار نقاشی
این کتاب از مجموعه دیدگاه شفاف (CLOSER LOOK) است که در 95 صفحه توسط نشنال گالری لندن طبع گردیده و آخرین ویراست آن در سال 2009 بوده است.
نویسندگان کتاب:
دیوید بوم فورد معاون مدیریت مجموعه موزه پل گتی در لس آنجلس .
ژیل دانکرتون مرمتگر و نویسنده.
مارتین وایلد مدیر بخش حفاظت موزه نشنال گالری لندن .
مترجم:
جاوید رمضانی کارشناسی ارشد مرمت آثار هنری، مدیر و مرمت گر ارشد شرکت مرمت آثار و ابنیه آوام.

جاوید رمضانی در همین زمینه گفتگویی را با سایت هنرآنلاین انجام داده است، در این گفتگو آمده: «او با بیان اینکه با ترجمه این کتاب قصد داشته منبعی برای مرمت علمی معرفی کرده و سطح توقع مصرفکنندگان را بالا ببرد، گفت: در هر کدام از نمونههای مرمت در این کتاب یک مشکل عمده بررسی میشود. بهعنوان مثال اثری که روغن جلای آن پاک نمیشود یا اثری که مرمت شده و لایههای الحاقی در طول تاریخ در آن اضافه شده و حال باید آنها را جدا کرد تا به اثر اصلی رسید. گاه یک تابلو دارید که میخواهید آن را تمیز کنید اما نمیدانید لایهای که تیره شده است تا چه حد باید برداشته شود. اینها نمونهای از مواردی است که در این کتاب مطرح شده و به آنها پاسخ داده میشود. مخاطبان این کتاب در مرحله نخست گالریدارها، مجموعهدارها، موزهدارها و دانشجویان مرمت هستند و میتوانند با خواندن این کتاب، آشنایی علمی با این موضوع به دست آورند.»
ادامه گفتگو را میتوانید در این لینک بخوانید: https://www.honaronline.ir/fa/tiny/news-144047
تاریخچه مرمت نقاشی درنشنال گالری لندن: کتاب دیدگاهی شفاف درمرمت آثار نقاشی
در طی بیست سال فعالیت من در حوزه مرمت آثار نقاشی وهنرمعاصر این رشته بسیار گسترده شده است و نیاز به تخصص و علم در این فضا به وضوح مشاهده می گردد. مرمتگران امروزه در سطوح متفاوتی تقسیم بندی میگردند. تکنسین ها و طراحان شیوه مرمت و محققین ازمایشگاهی همگی بدون درک درست از فیزیک و شیمی و تصویر برداری و هنر امکان ارائه خدمات درست و رضایت بخش به مخاطبان خود ندارند. با رشد اقتصاد هنر انتظارات دست اندر کاران در این حوزه بیشتر شده ونیازمند ارائه اطلاعات دقیقی از اثر هنری و بررسی تجارب دیگران در قالب دید گاهی علمی هستیم.مهمترین وظیفه و مسئولیت نشنال گالری[۲] مراقبت و حفاظت از مجموعه آثار نقاَشی برای نسلهای آینده است. (جاوید رمضانی)
نشنال گالری در عین نگهداری از آثار موجود در گنجینهاش اجازه دسترسی به دستاوردهای نقاشان گذشته را فراهم می آورد. گاها این دسترسی از خلال غبار زمان و یا ورنی های لاک الکلی تیره و کدر مختل می گردد .مرمتگران این آثار را در طی سالیان تمیز کرده و از آن حفاظت میکنند.تغییرات در ظاهر آثار هنری مورد توجه، همیشه واکنشهای منفی و مثبت بسیاری را بر انگیخته است. این بحثها با انجام مرمت و یا تمیز کردن و زدودن تغییرات و تغییر فرم حاصل از آن در اثر شدت می گیرد.
معرفی تصویری نشنال گالری در کانال آپارات
در این مطلب روش و رویکرد نشنال گالری برای حفاظت و ترمیم آثار نقاشی معرفی می گردد ودر واقع توضیحی برای چرایی و چگونگی بعضی از روشها و ضرورت انجام آن در این مرکزاست.اما باید دانست که این روشها بر اساس نیاز آثار و نقاشیها و ضرورتهای پیش آمده اتخاذ میگردند.
در اواسط قرن نوزدهم میلادی تصمیم برای نگه داشتن مکان نشنال گالری در میدان ترافالگار نسبت به تاسیس یک گالری موقت در خیابان پال مال تاثیرات به سزایی در مسئله آینده حفاظت این مجموعه داشت. بحث جدی آن روز در مورد عقلانی بودن نگه داری میراث ملی نقاشی کشور در مرکز یکی از آلوده ترین شهرهای جهان بود .پس از بحث های طولانی در دهه ۱۸۵۰ میلادی تصمیم به انتقال گالری از مکانی که قرار داشت گرفته شد. اما این مکان فعلی دارای اهمیت و مرکزیت خاصی بود که بسیار مهم تر از آلودگی و تاثیرات آن بر روی نقاشی ها است. مسئله در دسترسِ مردم بودن این آثار نکته ای بود که توجه به آن باعث گردید تا تعمدا مکان گالری فعلی انتخاب گردد. و این نکتهای بود که درجابجایی مورد اغفال قرار میگرفت. پس در صورت عدم انتقال، تاثیرات و اهمیت آن در مسئله حفاظت آثار بسیار گسترده بود. قطعا نقاشیها بسیار کثیف بودند و این مهم تا جایی پیش رفت که ضرورت یک برنامه کامل تمیز کاری و تعمیر نقاشیها مورد توجه قرار گرفت.
مرمت آثار گالری در سالهای نخست توسط اولین نگهبان این مرکز یعنی ویلیام سیگور و برادرش جان انجام گردید.این مرمتها معمولا شامل پوشش دادن با وارنیش طبیعی به رنگ قهوهای طلایی مخلوط با ماستیک و روغن بزرک حرارت دیده بود که آن را وارنیش گالری مینامیدند، که البته با قرار گیری در معرض آلودگی محیط و هوای کثیف لندن تیره تار میگردید. تا زمانی که سر چالرز ایست لیک ( Sir Charles Eastlake) به عنوان مسئول و نگهدارنده گنجینه گالری انتخاب شد و پروژه تمیز کردن آثار آغاز گردید. در سال ۱۸۴۶ میلادی تابلوهایی از روبنس از وارنیشهای قهوه ای و اکسید شده زدوده شد.
باید گفت امروزه نام ایست لیک با اولین مباحث جدی در مورد تمیز کردن آثار همراه است. وما اورا موسس و بنیان گذار این مبحث در حفاظت مدرن می دانیم.او کسی بود که شروع به نگه داری سوابق کامل درحفاظت هر اثر مجموعه کرد، سوابقی که تا امروز به آن استناد میگردد. اوهمچنین فعالانه به آنچه امروز به آن حفاظت پیشگیرانه میگوییم متعهد بود. مایکل فارادی دانشمند مشهور با همکاری وی گزارشی جهت حفاظت آثار به کمک شیشه ارائه داده است رویکرد این گزارش بر اساس حفاظت و نگهداری لایه شفاف روی نقاشیها و آسیبهای تهدید کننده در مورد آنان است.
(بخش هایی از کتاب دیدگاهی شفاف در مرمت آثار نقاشی/ ترجمه: جاوید رمضانی)